۰۱
مرداد ۹۴
من یه مدت قراره از دست فاطمه در برم(با هم رفتیم بیرون این الآن اعصاب نداره هاپوعه )
خلاصه گفتم ک بگم من روزی یه پست میذارم در میرم ناراحت نباشینا
یعنی مدیونین فک کنین آبروشو جلو جمع بردم
فاطمه: من ک کاریت ندارم بیا سر کار و زندگیت یه جوری میگه انگار تاحالا چیکارش کردم بیا کاریت ندارم
۹۴/۰۵/۰۱