با دوستم رفته بودم رستوراننمکدونش از این پیچوندنیا بودهی تکونش میداد، نمک نمیومد،خیلی آروم تو گوشش گفتم بپیچونشاونم اول یه نگاه به دور و برش کرد و بعد نمکدونو گذاشت تو کیفش.
یاد امام و شهدادل و میبره کرب و بلا