صبح ساعت ۵ پاشدم مثل این بچه مثبتا دوره کردن درس تا زمان مدرسه شد رفتم مدرسه
تو مدرسه داشتیم درس میخوندیم کن دوستم اومد گفت نخونین تعطیلیم
بعد کلی قسم آیه باورمون شد که تعطیلیم
اومدیم بریم ناظممون خیلی شیک و مجلسی برگشته میگه درسته تعطیله ولی نمیشه برین
بعد چهار ساعت جلسه که معلوم بود بین علما اختلاف افتاده ک ایا بذارن بریم یا نه
نهایتا تصویب شد که بریم خونه
حالا میخواییم پیاده بریم نمیذارن
بزور ۶ نفری چپوندنمون تو به پراید فرستادمون بریم ک وسط راه از ماشین زدیم بیرون خودمون رفتیم
حالا از بغل هر دبیرستانی رد میشدیم فریاد تعطییییله تعطیییله بلند میشد یعنی نداشتن ی ویس بدم ب دوستم
خلاصه ۷ رفتم مدرسه ۸و نیم رسیدم خونه
_________
+صرفا جهت ماندن برای اینده