نخود بانو

بخندین لطفا

نخود بانو

بخندین لطفا

نخود بانو
آخرین مطالب
نویسندگان

۱۷۸ مطلب در تیر ۱۳۹۴ ثبت شده است

۱۳
تیر ۹۴

روزی دوست قدیمی بایزید بسطامی عارف بزرگ را در نماز عید فطر دید ...
پس از احوالپرسی و خوش و بش از بایزید پرسید :
شیخ ؟! ما همکلاس و هم مکتب بودیم ؛ هر آنچه تو خواندی من هم خواندم ...
استادمان نیز یکی بود ، حال تو چگونه به این مقام رسیدی ؟
و من چرا مثل تو نشدم ؟؟ ...
بایزید گفت : تو هر چه شنیدی ؛ اندوختی و من هر چه خواندم ؛ عمل کردم ...
" به عمل کار بر آید ، به سخندانی نیست " ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ تیر ۹۴ ، ۰۲:۴۸
فاطمه
۱۳
تیر ۹۴

رفیقم یه سرفه هایی میکنه انگار که ۱۰ ساله داره سیگار میکشه ،
در حالیکه ۹ ساله داره سیگار میکشه !

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ تیر ۹۴ ، ۰۲:۰۵
فاطمه
۱۳
تیر ۹۴

ﺯﻧﻬﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﻋﺎﺷﻖ ﺷﺪﻥ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻪ 3 ﭼﯿﺰ ﻧﯿﺎﺯ ﺩﺍﺭﻥ :
-1 ﻣﺤﺒﺖ
-2 ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ
-3 ﭘﻮﻝ, ﻣﺎﺷﯿﻦ, ﺧﻮﻧﻪ, ﻭﯾﻼﯼ ﺷﻤﺎﻝ, ﺳﺎﻟﻦ ﺁﺭﺍﯾﺶ ﺧﺼﻮﺻﯽ, ﮐﯿﻒ ﻭ ﮐﻔﺶ ﻭ ﻟﺒﺎﺱ ﻭ ﺟﻮﺍﻫﺮﺍﺕ ﻣﺎﺭﮐﺪﺍﺭ, ﺻﺒﺤﺎﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﻫﺘﻠﯽ, ﺷﺎﻡ ﻫﺎﯼ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﻫﺎﯼ
ﻓﺮﺍﻧﺴﻮﯼ, ﻣﺴﺎﻓﺮﺗﻬﺎﯼ ﺍﺭﻭﭘﺎﯾﯽ ﺑﺎ ﮐﺸﺘﯽ ﻫﺎﯼ ﮐﺮﻭﺯ !!!
ﯾﻨﯽ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺍﯾﻦ 3ﺗﺎ ﭼﯿﺰ ﮐﻮﭼﯿﮏ ﺧﯿﻠﯽ ﮐﺎﺭ ﺳﺨﺘﯿﻪ؟؟؟؟ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﮐﻪ !!! ﻣﺮﺩﻫﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﯽ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻭ ﺑﯽ ﻋﺎﻃﻔﻪ ﺷﺪﻥ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ تیر ۹۴ ، ۰۲:۰۲
فاطمه
۱۳
تیر ۹۴

طرف زنش میمیره…
.
.
.
.
.

 

 

 

زنش مرده....! چیه؟
حتماً باید مسخره بازی دربیاره تو بخندی؟
یه بارم باهاش همدردی کن!
بهش تسلیت بگو!!
آدم باش خب
همش دنبال یه چیزی که نیشتو باز کنی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ تیر ۹۴ ، ۰۱:۴۱
فاطمه
۱۲
تیر ۹۴

همه چیزای خوب واسه پسراست ، مثلا همین دخترا
والا ، مگه یه عادم چقد میتونه خوشبخت باشه -------

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ تیر ۹۴ ، ۲۳:۳۴
فاطمه
۱۲
تیر ۹۴

من فقط داشتم از اینجا رد میشم

 

 

 

 

 

(who me?)
    \()/
     ||
تورو خدا منوو کپی نکنید!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ تیر ۹۴ ، ۲۳:۰۱
فاطمه
۱۲
تیر ۹۴

ﻣﻦ ﻗﺮﺑﻮﻥ ﺍﻭﻥ ﻧﮕﺎﺗﻮﻥ ﺑﺮﻡ
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﻛﻪ ﺯﻝ ﺯﺩﻳﻦ ﺑﻪ "نخودبانو"ﻭ ﻣﻨﺘﻈﺮﻳﻦ ﻣﻦ ﻳﻪ ﭘﻴﺎﻣﻲ ﻣﻄﻠﺒﻲ ﭼﻴﺰﻱ ﺑﺮﺍﺗﻮﻥ ﺑﻔﺮﺳﺘﻢ تا سریع کپی کنید ..


ﻭﻟﻲ ﺷﺮﻣﻨﺪﻩ ﭼﻴﺰﻱ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﺍﮔﻪ ﮔﻴﺮﻡ ﺍﻭﻣﺪ ﭼﺸﺸﺸﺸﺸﻢ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ تیر ۹۴ ، ۲۲:۵۸
فاطمه
۱۲
تیر ۹۴

یه روزیکی از رزمنده ها دیر به صبحگاه رسید، فرمانده برای اینکه رزمنده بسیجی را تنبیه کنه،گفت؛ باید در2 دقیقه 150تا صلوات بفرستی، بسیجی دید نمیشه ولی کم نیاورد، رو کرد به گردان وگفت ؛ کل گردان صلوات! کل گردان که 400 نفر بود صلوات فرستادند؛ بعد بسیجی به فرمانده میگه 150تا برا امروز، بقیش بمونه دیگه ایشالله برا فردا!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ تیر ۹۴ ، ۲۲:۵۶
فاطمه
۱۲
تیر ۹۴

ﻫﻮﺍ ﺧﯿـﻠﯽ ﺳﺮﺩ ﺑــﻮﺩ.
ﺍﺯ ﺑﻠﻨــﺪﮔﻮ ﺍﻋﻼﻡ ﮐﺮﺩﻧــﺪ ﺟﻤﻊ ﺑﺸﯿـﺪ ﺟﻠﻮﯼ ﺗﺪﺍﺭﮐﺎﺕ ﻭ ﭘﺘــﻮ ﺑﮕﯿــﺮﯾﺪ.
ﻓﺮﻣﺎﻧــﺪﻩﯼ ﮔﺮﺩﺍﻥ ﺑﺎ ﺻﺪﺍﯼ ﺑﻠﻨــﺪ ﮔﻔﺖ : ﮐﯽ ﺳﺮﺩﺷﻪ ؟
ﻫﻤﻪ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩﻧــﺪ : ﺩﺷﻤــﻦ !
ﮔﻔﺖ : ﺍﺣﺴﻨﺖ، ﺍﺣﺴﻨﺖ. ﻣﻌﻠﻮﻡ ﻣﯽﺷﻪ ﻫﯿــﭻ ﮐﺪوﻡ ﺳﺮﺩﺗوﻥ ﻧﯿﺴﺖ.
ﺑﻔﺮﻣﺎﯾﯿﺪ ﺑﺮﯾــﺪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﮐﺎﺭﻫﺎتوﻥ ، ﭘﺘــﻮ ﺑﻪ ﮔﺮﺩﺍﻥ ﻣﺎ ﻧﺮﺳﯿــﺪﻩ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ تیر ۹۴ ، ۲۲:۵۳
فاطمه
۱۲
تیر ۹۴

اومده بود مرخصی بگیره ، یه نگاهی بهش کرد ، گفت : " میخوای بری ازدواج کنی ؟ "
گفت :
" بله میخوام برم خواستگاری "
- خب بیا خواهر منو بگیر !
گفت :
" جدی میگی آقا مهدی "

- به خانوادت بگو برن ببینن اگر پسندیدن بیا مرخصی بگیر برو !
اون بنده خدا هم خوشحال دویده بود مخابرات تماس گرفته بود !
به خانوادش گفته بود :
" فرمانده ی لشکرمون گفته بیا خواهر منو بگیر ، زود برید خواستگاریش خبرشو به من بدید ! بچه های مخابرات مرده بودن از خنده!
پرسیده بود :
" چرا میخندید؟ خودش گفت بیا خواستگاری خواهر من ! "
گفته بودن :
" بنده خدا آقا مهدی سه تا خواهر داره، دوتاشون ازدواج کردن ، یکیشونم یکی دوماهشه !! "
شهید مهدی زین الدین

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ تیر ۹۴ ، ۲۲:۵۱
فاطمه