۰۲
تیر ۹۵
یه روزی صدا خندهامون قطع نمیشد
یه روزی از بس شیطونی میکردم همه از دستم خل میشدن
یه روزی بود ک دوستایی داشتم که از بچگی با هم اتیش سوزونده بودیم
یه روزی همون دوستام بهم میگفت سرد و مغرور ،بی احساس و گاهی میشدم مادر،پناهگاه ،خواهر،دوست
کی باورش میشه کمتر از دوسال قبل این زندگی من بوده؟
کی باورش میشه با یه اعتماد بیجا همه چیزمو از دست بدم؟
کی باورش میشه این منم؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
+سحرم،خواهرم،عزیزترینم رو امروز گذاشتن تو خاک
++قول دادم تا شب پیشش باشم
+++خوب میشم ،مثل همیشه این نیز بگذرد .....دیگه هیچ چیز غمگینی اینجا نوشته نمیشه اینجا برای خندست
۹۵/۰۴/۰۲