دختر ۴ساله تو تاکسی بغل دستم نشسته بود و آلوچه میخورد.
گفتم مگه نمیدونی آلوچه بده، چرا میخوری؟
گفت پدربزرگم 115سال عمر کرد.
باتعجب پرسیدم چون آلوچه میخورد؟
گفت نه چون سرش تو کار خودش بود.
چنان قانع شدم که الان سه روزه دیگه با کسی حرف نمیزنم
دختر ۴ساله تو تاکسی بغل دستم نشسته بود و آلوچه میخورد.
گفتم مگه نمیدونی آلوچه بده، چرا میخوری؟
گفت پدربزرگم 115سال عمر کرد.
باتعجب پرسیدم چون آلوچه میخورد؟
گفت نه چون سرش تو کار خودش بود.
چنان قانع شدم که الان سه روزه دیگه با کسی حرف نمیزنم
ﻣﻦ ﯾﺎ ﺳﻮﺗﯽ ﻧﻤﯿﺪﻡ ﯾﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﺳﻮﺗﯽ ﻣﯿﺪﻡ ﻣﯿﺰﻧﻢ ﺗﺨﺮﯾﺐ ﻣﯿﮑﻨﻢ ...
ﺍﻭﻣﺪﻡ ﺑﻪ ﻣﻬﻤﻮﻧﺎ ﺷﯿﺮﯾﻨﯽ ﺗﻌﺎﺭﻑ ﮐﻨﻢ ﮔﻔﺘﻢ :
.
.
ﺑﻔﺮﻣﺎﯾﯿﺪ ﺩﻫﻨﺘﻮﻧﻮ ﺳﺮﻭﯾﺲ ﮐﻨﯿﺪ
یکی از بزرگترین افتخاراتم توی دوران راهنمایی این بود که :
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
هر دبیری به محض ورودش به کلاس؛ به من اشاره میکرد و میگفت :تو گمشو برو بیرون!
ریشه شعر و موسیقی "گنجشکک اشی مشی":
گنجشکک اشی مشی نام متلی ایرانی با ریشه کازرونی است که ابتدا پری زنگنه و بعد فرهاد مهراد ترانهای بر اساس آن خواندهاند.
اهنگ این کار از اسفندیار منفردزاده بود. این ترانه در فیلم گوزنها اجرا شدهاست.
داستان این متل سیاسی و اعتراضی بوده و در روایتهای مختلفی منتشر شدهاست.
روایت کازرونی این متل که ساخته شاعر و نویسنده کازرونی حسن حاتمی است برای چاپ به احمد شاملو سپرده می شود که با گویش تهرانی توسط احمد شاملو در سال ۱۳۴۰ منتشر شدهاست.
خلاصه داستان:
گنجشکک اشی مشی از تاج شاه یاقوتی میدزدد تا به بچههایش بدهد تا با آن بازی کنند. اما در میان راه آن را به پیرزنی میبخشد تا به زندگیاش سر و سامان بدهد.
پس از آن گنجشکک به دزدی رابین هود وار جواهرات شاه و بخشش این جواهرات به مردم ادامه میدهد. او برای اینکه شناخته نشود هر بار خود را در حوض نقاشی به رنگی دیگر در میآورد.
اشی مشی در گویش کارزونی مخفف «با شاه منشین» و به مفهوم کسی است که با شاه نمینشیند و از حاکم و شاه و حکومت جانبداری نمیکند و طبع بالا و عزت نفس دارد.
داستان بار سیاسی و اعتراضی داشته و فرهاد مهراد نیز با جایگزین کردن کلمه «حاکم» به جای «حکیم» بر این بار سیاسی و اعتراضی افزودهاست.
انتخاب یک پرنده آزاد به عنوان شخصیت اصلی داستان، رنگ به رنگ شدن و تغییر چهره او، تقابل رنگهایی که گنجشکک خود را به آن میآمیزد "وجه مثبت رنگها" با رنگهای گوناگون جواهرات پادشاه "وجه منفی رنگها"، همگی از نکات برجسته داستان هستند.
در سال ۱۳۴۰ این متل "با روایت کازرونی در کتاب هفته کیهان به سردبیری احمد شاملو منتشر شد.
احمد شاملو گویش کازرونی آن را به گویش تهرانی برگرداند:
گنجشکک اشیمشی
لب بوم ما مشین
بارون میاد خیس میشی
برف میاد گولّه میشی
میافتی تو حوض نقاشی
میگیرتت فراش باشی
میکشتت قصاب باشی
میپزتت آشپزباشی،
میخورتت حاکمباشی...
نکته کازرون شهری در استان فارس
به ۳۰ تا از شماره های موبایلم اس ام اس زدم
سلام خوبی؟
من گوشیمو عوض کردم شمارت پاک شده ،
میشه یه میس بندازی شماره ات رو سیو کنم ؟
تا الان ۲۷ میس کال دارم
ببینید با چه شتر مرغ هایی من دوستم !
دوستم شکست ﻋﺸﻘــــــﯽ ﺧﻮﺭﺩﻩ
ﺍﻭﻣﺪﻩ ﭘﯿﺸﻢ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻭ ﻣﯿﮕﻪ :
ﻋﺸﻖ ﻭ ﻋﺎﺷﻘﯽ ﻫﻤﺶ ﺩﺭﻭﻏﻪ ،
ﺩﯾﮕﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﻣﺚ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﻢ ،
ﻋﺎﺷﻖ ﻧﺸﻢ ،
ﭘﺴﺖ ﺑﺎﺷﻢ ،
ﺁﺷﻐﺎﻝ ﺑﺎﺷﻢ ،
ﻋﻮﺿﯽ ﺑﺎﺷﻢ ،
ﻣﺚ ﻻﺷﺨﻮﺭﺍ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻢ …
ﺍﺻﻦ ﺑﺸﻢ ﯾﮑﯽ ﻣﺚ ﺗﻮ ﮐﻪ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﻭ ﻫﯿﭽﯽ ﺣﺎﻟﯿﺶ ﻧﯿﺲ
ﻣﻮﻧﺪﻡ ﺩﻟﺪﺍﺭﯾﺶ ﺑﺪﻡ ﯾﺎ ﺑﺰﻧﻣﺶ ﺻﺪﺍ ﺳﮓ ﺑﺪﻩ ؟
قدیما اگه باباها از دسته بچه شون ناراحت میشدن میگفتن کاری نکن از ارث محرومت کنم ها!!!!
.
.
.
.
.
.
.
.
..
دیشب با بابام دعوام شده ،میگه کاری نکن که پسوورد wi-fi خونه رو عوض کنم!!!!!
دیشب دوستم دَر فلشش رو گم کرده بود آروم از من پرسید :
ببخشید اگه فلش در نداشته باشه ویروسی می شه؟؟؟!!!!
یعنی از شدت خنده دل و روده برام نمونده بود
فقط تو ایرانه که واسه اولین بار میخوای پیش کسی بخوابی ازت میپرسه:
لگد که نمیزنی؟
اصلا آدم احساس خر بودن بهش دست میده
با دوستم رفته بودم رستوران
نمکدونش از این پیچوندنیا بود
هی تکونش میداد، نمک نمیومد،
خیلی آروم تو گوشش گفتم بپیچونش
اونم اول یه نگاه به دور و برش کرد و بعد نمکدونو گذاشت تو کیفش.
یاد امام و شهدا
دل و میبره کرب و بلا